زمان تقریبی مطالعه: 4 دقیقه

بدرالدین کشمیری

بَدرُالدّینِ کِشمیری، عبدالسلام بن ابراهیم حسینی، متخلص به «بدری»، از شاعران پارسی گوی شبه قارۀ هند و معاصر و ستایشگر عبدالله ‌خان دوم، پادشاه معروف ازبک (ﺳﻠ 991-1006ق/ 1583-1597م).
در هیچ‌یک از تذکره‌های و جُنگهای ادبی آن روزگار شبه‌قاره، سخنی از بدرالدین در میان نیست. ازاین‌رو، آگاهی ما از زندگی او منحصر به شرح الی مختصر است که او خود در دیباچۀ دو منظومۀ ظفرنامه (میرزایف، 700) و اسکندرنامه، یا قصۀ ذوالقرنین (صفا، تاریخ...، 5(2)/ 714) دربارۀ خود، نگاشته است.
میرزایف سال و محل تولد وی را 961ق/ 1554م در کشمیر ذکر کرده (ص 702)، در حالی که منزوی به نقل از دیباچه‌‌ای که بدرالدین بر سراج الصالحین خود نگاشته است، می‌گوید: وی در 960ق بقه قصد دیدار شمس‌الدین یونس محمد صوفی مروی، به مرو رفت (4/ 2122). به همین سبب، تاریخ داده شده برای سال تولد وی درست نمی‌نماید. می‌گویند: در جوانی طرقت نقشبندیه را برگزیده؛ ازاین‌رو، رهسپار بخارا شد و در سلک میریدان خواجه محمد اسلام و پسرش خواجه سعید‌الدین سعد در آمد (صفا، همانجا؛ بلوشه، III/ 353؛ «فهرست ازبکستان...»، I/ 67) و حتێ پس از درگذشت خواجه سعد نیز باقی عمر را با فرزندان او در همان شهر گذراند (میرزایف، همانجا).
در سبب روی آوردن بدرالدین به شاعری گویند که وی به اشارت خواجه محمد به سرودن شعر پرداخت (همو، 703-704؛ صفا، همان، 5(2)/ 713-715) و قصایدی در ستایش او و فرزندانش سرود (میرزایف، همانجا). ظاهراٌ بدرالدین چندی بعد شاعری را رها کرد، اما چنانکه او خود در مقدمۀ ظفرنامه گوید: در ربیع‌الاول 987/ مۀ 1579، پس از آنکه مرشد خود را به خواب دید، دوباره به شعری روی آورد (ﻧﻜ : همو، 704؛ قس: صفا، همان، 5(2)715). گویا وی به عبدالله خان دوم که خود ادیب و ادیب‌پرور بود، سخت ارادت می‌ورزید، چه، برخی از آثار خود را به او تقدیم داشته است (ﻧﻜ : آثار). عبدالله خان در986ق سمرقند را به تصرف خود درآورده بود (نفیسی، 487)؛ کتاب سراج الصالحین بدرالدین نیز در همین سال به نام عبدالله خان دوم نگاشته شده است (صفا، نیز منزوی، همانجاها). بی مناسبت نیست اگر شاعر کتاب خویش را به همین سبب به فاتح سمرقند تقدیم کرده باشد.
سال درگذشت بدرالدین روشن نیست، اما آخرین اثر وی در 1001ق/ 1593م سروده شده است (میرزایف، 702-703). بدرالدین شاعری است پرگوی اکه بیشتر اشعار خویش را در قالب قصیده سروده است. در سروده‌های او کمتر اثری از ظرافت شعری دیده می‌شود و غالباً به سرودن مثنویها و قصایدی به تقلید از شعرای طراز اول پرداخته است (صفا، همان، 5(2)/ 716). وی پس از امیر خسرو دهلوی و جامی از نخستین شاعرانی است که به پیروی از نظامی، به ساختن اسکندرنامه پرداخته است (همو، حماسه‌سرایی...، 353).

آثار


1. اسکندرنامه، یا قصۀ ذوالفرنین، بدرالدین این منظومه را که بخشی از رسل‌نامۀ اوست و به تقلید از اسکندرنامۀ نظامی سروده، به عبدالله‌خان دوم تقدیم کرده است. نسخه‌ای از این اثر در کتابخانۀ ملی پاریس موجود است (بلوشه، ﺷﻤ 1833؛ نیز ﻧﻜ : صفا، تاریخ، 5(2)/ 716).
2. روضۀ الرضوان و حدیقة الغلمان . بدرالدین این اثر را پس از درگذشت خواجه محمد اسلام بخاری، مرشد خود در 998ق/ 1590م نوشته، و در آن به شرح سلسله‌نسب خواجه و نیز رخدادهای دوران حکومت عبدالله‌خان و مکانبات او با حاکمان ماوراءالنهر پرداخت است. همچنین تأثیر و نفوذ خواجه‌های جویبار را در دربار شیبانیان در واپسین روزهای حکومت آنان بیان داشته است. نسخه‌ای از این اثر در انستیتو خاورشناسی ازبکستان به شمارۀ 2094 نگاهداری می‌شود (ﻧﻜ : «فهرست ازبکستان»، I/ 67).
3. سراج‌الصالحین، کتابی است مشتمل بر قطعه‌های منظوم و منثور در احوال و سخنان مرشد وی، یونس محمد صوفی هروی که در 986ق به نام عبدالله خان دوم نگاشته شده است (بلوشه، III/ 353). از این کتاب نسخه‌ای در کتابخانۀ گنج‌بخش پاکستان به شمارۀ 2511 موجود است (منزوی، همانجا).
4. ظفرنامه. این اثر در حقیقت دفتر آخر رسل نامۀ اوست که 16هزار بیت را در بردارد و شاعر در آن به شرح لشکرکشیها و وقایع دوران حکومت عبدالله‌خان پرداخته است (میرزایف، 707؛ «فهرست تاجیکستان...»، I/ 73). از این منظومه نیز نسخه‌ای در کتابخانۀ آکادمی علوم تاجیکستان به شمارۀ 779 موجود است.
بدرالدین در دیباچۀ برخی آثارش به فهرست دیگر آثار خود اشاره کرده است (میرزایف، 703-706؛ صفا، همان، 5(2)/ 714-715)، از جمله:
1. بحرالاوزان. این اثر مجموعه‌ای است از 7 مثنوی در 10 هزار بیت که بدرالدین آن را به پیروی از هفت اورنگ جامی سروده است (همو، حماسه‌سرایی، همانجا)؛ این مثنویها عبدارتند از 1. مجمع‌الاشعار؛ 2. ماتم‌سرا؛ 3. زهره و خورشید؛ 4. شمع دل‌افروز؛ 5. مطلع الفجر؛ 6. لیلی و مجنون؛ 7. رسول‌نامه، که خود مشتمل بر 4دفتر است: صفی‌نامه، اسکندرنامه، مصطفێ‌نامه و ظفرنامه.
2. روضة الجمال، جنگی است در 7هزار بیت که آن را در 983ق در 5ماه سرود.
3. معراج الکاملین، در ستایش مرشدش خواجه سعد که در 
981ق در 6ماه نگاشته شده است (بلوشه، همانجا).

مآخذ

صفا، ذبیع‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1364ش؛ همو، حماسه‌سرایی در ایران، تهران، 1352ش؛ منزوی، احمد، فهرست نسخه‌ای خطی کتابخانۀ گنج‌بخش، اسلام‌آباد، 1361ش؛ میزایف، عبدالغنی، «بدرالدین کشمیری و اشتباهاتی در تعیین تألیفات او»، وحید، تهران، 1353ش، س12، ﺷﻤ 132؛ نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی، تهران، 1344ش؛ نیز:

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.